2777
2789
عنوان

پدربزرگم فوت کرد 😭😭😭

131 بازدید | 13 پست

۷۶ سالش بود از ۶ سال پیش تا چند روز پیش نمیتونیت حرف بزنه راه بره بشینه و... کلا از نطر جسمانی اوکی نبود چند بار هم سکته می کرد بعد از هر سکته حالش بدتر میشد البته سکته هاش خفیفف بودن سه هفته پیش عفونت داشت سه هفته بستری بود چهارشنبه هفته پیش فوت کرد تو راه برگشت به خونه بودم بابام تو راه بهم گفت پدربزرگت رحمتت خدا رفت 

با اسرار خانواده فرداش رفتم خاکسپاریش اصلا باورم نمیشه از پیشمون رفته اینم بگم من گریه نکردم و قطره ای اشک نریختم ولی نمیتونم با نبودش کنار بیام وقتی خبرشو فهمیدم فکر کردم داشتم خواب میدیدم اما همش واقعی بود 

خب دیگه بیشتر اذیتتون نکنم هرکی در توانشه فاتحه ای براش بخونه

من پسر هستم 

روحشون شاد

۲۸ روزه که پدرم آسمانی شده.خیلی سخته

خدایا فقط خودت😔 تو خوب میدونی پشت و پناهی جز تو ندارم.خدایا ولم نکن😭 دیگه پدری هم ندارم که دلخوش به بودنش باشم.میشه براش فاتحه یا صلوات بفرستین

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بابابزرگ منم ۱۳ ۱۴ سال پیش فوت شد سرطان داشت 💔

پدر منم

خدایا فقط خودت😔 تو خوب میدونی پشت و پناهی جز تو ندارم.خدایا ولم نکن😭 دیگه پدری هم ندارم که دلخوش به بودنش باشم.میشه براش فاتحه یا صلوات بفرستین

روحشون شاد عزیزم .

منم امروز اتفاقی ، یک عکس قدیمی از مادربزرگم دیدم که ده سال پیش فوت شده . خیلیی غمگین شدم یهو . اصلا باورم نمیشه ده ساله که ندیدمش و از پیشمون رفته . 

روح همه ی عزیزهای آسمونی شاد 💔

⁦♥️⁩⁦♥️⁩

خدا بیامرزه عفونت چی داشت

                                                                             زخم زبان دردش حتی از بریدن دست با کاغذ بیشتر است. مراقب حرف هایمان باشیم :)                                      

پدر بزرگم خیلی منو دوست داشت منو حتی از بابام بیشتر دوست داشت چون من نوه ارشدش بودم اولین نوه پسریش بودم وقتی بچه بودم وقتی خونشون بدیم باهم میرفتیم سوپری محل خوراکی میخریدیم یه هروقت ناراحت بودم خوشحالم میکرد یا هروقت میومد خونمون از سوپری محلمون خوراکی میخرید من از یکی دو سالگی تا ۶ سالگی یعنی تا قبل از اینکه برم مدرسه تقریبا هر روز نصف روز پیشش بودم نصف بیشتر علم و دانششی که من دارم مثل حفظ سوره انواع اب و ... رو  مدیونشم فکر نمیکردم همچین اتفاقی میوفته

به قول فامیل دور

آمد به سرم از انچه میترسیدم

که با این در اگر در بند در ماند درماند


من پسر هستم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792