دوساله ازدواج کردم از همون اول با مادرشوهر و خواهرشوهرم ب مشکل خوردم و کینه گرفتم.خودم عمرا ب خاطر این نرفتم خونشون هر بار ک برم شوهرم میگه که بریم.
خونه جاری هام نمیرم .خونه مامانم هفته ای در حد ۴ ساعت میرم...تمایلی ب رابطه ندارم...
مشکل دارم من؟
البته موقعی که کسی رو می بینم غیر خواهرشوهرم و مادرشوهرم بازم گفتگو میکنم میگم میخندم.کسی هم نمیاد .
خونمون.ی دایی دارم و ی خاله که گاهی میان...
بهتر نمیری
نه رو اعصابن
نه رفت و آمد خوبه تا جایی که باعث آزارت نشه
نمیدونم آدما مثل هم نیستن من پسرعموی بابامم میاد خونمون کلا اهل رفت و آمدم
نه خوبی
🧐مشکوک شدم
نه مشکلی نداری.خیلی هم خوبه.
هرطور که راحتی رفت و آمد کن.کم و زیادش خودت تعیین میکنی
من هم ندارم
دعوتی هستم
دعوت نکنن نمیرم جایی
فقط خونه مادرم میرم
خونه مادرشوهر هم ماهی دو سه بار یه ساعت میرم سر میزنم ( برای وعده غذایی سالی دوبار دعوت میکنه)
نمیدونم بهت بگم خوبه یا بده ولی به مرور زمان از زندگیت زده میشی سعی کن درست کنی ،چون من شرایط تو رو داشتم و دیگه واقعا نمیتونم خیلی چیزای این ادم تحمل کنم
دیگه به چی میگی رابطه؟! خونه جاری که همه کم میرن مادرشوهر هم معمولا همه شوهراشون میگن که میرن خاله و دایی و مادر پدرتم که میبینی!
الان همه اینجورین
تعامل با مردم جنبه می خواد! جنبه ی چی؟ جنبه ی اینکه بهت آسیب بزنن و تحمل کنی! اجتماع وقتی می بینه کسی این تحملو نداره بهش انواع برچسبو می زنه.. توی غرب به این باور رسیدن که تعامل زیاد، آسیب زاست واسه همین معاشرت بین شون خیلی کمه
نه بهترین کار هبچ وقت با مادرشوهر خاندان شوهر که دخالت کنن اصلا رفت و آمد نکن
با جاری که اصلا اسمشو نیار دورو تراز این جاریا من ندیدم
