این چه نکبتیه که توشم

شوهرت؟

جواهر خیلی پاپیچش نشو فک کنه خبریه 

اوایل میخواستی اعتصاب کنی اما سریع درجا می‌زدی میگفتی دوسش دارم

الان اصلا کوتاه نیا لطفا‌ 

مراقب خودتم باش 

خیلی بهت فکر میکنم دعا میکنم حالت خوب شه‌ عزیزم

خب دعوا کردید اونم شدید تو بگو در حد مرگ

نمیدونی وقتی مردها یکی دوست داشته باشند مرگ هم براشون مهم نیست

زن و شوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن😁

کل زندگی تو میدونم حتی اون تاپیک هایی که حذفشون کردی همشون رو خوندم

به نظرم حالا که براش غضب کردی ادامه بده ولی نه اینکه روی اعصابش راه بری

کوتاه نیا حالا تا اینجا اومدی 

بر خلاف همه ی کاربرای اینجا من میگم جدا نشو 

چون اینده ی بدتری در انتظارته

همین شوهر رو آدمش کن

جواهرجان خواهر قشنگم من از دوران مجردیت دنبالت میکنم و همیشه میام به کاربریت سر میزنم خیلی به فکرتم عزیزم .جواهر جان من بلد نیستم عین بقیه مشاوره بدم  ولی روی تجربه ای که دارم تو زندگی مشترک میگم عزیزم بخدا هیچ آدمی بی نقص نیست هیچ زندگی بی نقص نیست  همیشه یه چیزی میلنگه که آدم بخواد عذاب بکشه من همسن خودتم ۳تا بچه دارم اگر بخوام اخلاقای بد شوهرم رو بهت بگم میری شوهرت رو میزاری رو سرت حلوا حلوا میکنی میگی برو فقط طلاق بگیر ولی من با این که بعضی از کاراش باعث عذابمه میام خوبیای که داره رو بهشون توجه میکنم که بتونم زندگی کنم .چون میدونم هرچی شوهرم بد باشه بهتر از این هست که زیر منت خانواده یا کسی باشم قلبم بچسب ب زندگیت باور کن شوهرت دوست داره انقدر رو کاراش زوم نکن فکر کن دورازجون یه مریضی بد داره داری ازش مواظبت میکنی مریضی که حتما نباید سرطان و...باشه باهاش راه بیا حیفه زندگیتواز دستش بدی به روزایی فکر کن که برا یه لحظه بغل کرنش دلت پر میکشید والا بعد طلاق سختتره زندگی باورکن ازمن مهربونم

جواهر جون شوهرت ازت متنفر نیست ، شایدم باشه ولی مسئله اینه که عشقش بیماره ، نگاهش و طرز فکرش بیماره 

به خاطر همین کنارش آینده ای نداری عزیز من 

از رو چیزی که اسمشو گذاشته عشق کتکت میزنه ، از رو عشق محدود می‌کنه ، از رو عشق اعصاب و روانتو داغون کرده 

حتی از رو عشق به خودش اجازه میده که ازت متنفر باشه 

مگر اینکه قبول کنه که بیماره و باید درمان شه

تا وقتی که میگه مشکل از توعه و تو باید درست شی آب در هاون کوبیدنه