من هرکی تو اطرافم بوده دقیقاً همینجوری بوده خدا شاهده یعنی همه ها
نمونش شوهر خواهرم
یه احمق به تمام معناست ، یازده ساله ازدواج کرده هرچی پول درمیاره میده به این و اون همه میخورن یه آبم روش
صاحبخونه خواهرمو جواب کرده میگه دربیایید ولی چون آقا پول نداره بذاره رو پول پیش خونه همینجوری مونده ، بعد جالب اینجاست خواهرم هرچی بهش میگه این راهو نرو اون راهو برو عین گاو میمونه انگار نه انگار
وای ولی عوضش برادر کوچیکش ، سه ساله ازدواج کرده تو اسنپ کار میکنه اونم چون ماشینش درب و داغونه هرکسی سوار نمیشه درآمد آنچنانی نداره عوضش فکر اقتصادی داره میدونه کجا خرج کنه کجا خرج نکنه ، یه خونه نوساز دو خوابه اجاره کرده ، اون موقع که ماشین نداشت شوهرخواهرم ماشینشو میداد دست اون اونم نامردی نمیکرد میبرد میزد به جدول و تیر برق آخرشم از رو دست انداز مثل خر پرید رادیاتش سوراخ شد مجبور شد زیر قیمت بفروشه ، جالب اینجاست ککش هم نگزید یکبار نگفت بیا خسارت بدم
خاک تو سر هرچی مرد بی عرضست
خواهرم بارها گفته طلاقم بده ولی عین کنه چسبیده بهش