2777
2789

مادر سیاوش رفت شمالو اون مرده میخواس بکشتش ک برادر شوهره اومد جلوشو گرف بعد اوا میخواس خودشو خلاص کنه رف جلو قطار سیاوش اومد نجاتش داد ی سری صحبت و اینا کردن عطا رف دنبال برادر اون دختره ک دوسش داشت ک ببینه اون مرده ک باعث مرگ شکوه شده بود رو میتونه پیدا کنه یا نه ک این صحنه تموم شد. سیاوش اوا رو میاره پیشش مث اینکه

+ اگه بگم به عنمی ناراحت میشی؟                                                     _خب به عنم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز