اقا چخبر بود امروووز😐😐😐😐
فکر کن انگاری مثلا خانه سالمندان بود
هرکسی بخصوص دخترا با دوتا اقای پیر مثلا میومدن
بعد همه ما تو صف سر نوبت ایستادیم اونا چون پدراشونم پیرن و نمیتونن زیاد بایستن بقول خودشون کمر ندارن میرفتن بجای ما
خب خدایی گناهه این
تازه حال یه پیرمردم خراب شد نمیدونم چطور بابای یه دختره بود که یه اقا پسری تنهایی پیرمرده رو انداخت رو کولش برد رو صندلی کسی که کارای کافینتی میکرد اون دختره بنده خدا همش خم بود پا سیستم