به وام گرفتن هم فکر کردی؟
ما از ریشه بخوام بگم بقیه می اومدن پز لباس هایی که رو هم تلنبار میکردن میدادن ما در حد نیاز میخریدیم این نبود تلنبار کنیم وقتی میرفتن فلان کافه و فلان رستوران بعد پز میدادن بهمون ما اون پولا رو جمع میکردیم باهاش طلا میخریدیم رنگ رو رنگ کرک رو کرم نمیگرفتیم در کنارش وام گرفتیم و زمانی که بقیه میرفتن سفر و پزش میدادن ما کار کردیم تاتونستیم خونه بخریم بعد مدتی اونو فروختیم با پس اندازهایی که داشتیم یه طبقه خونه ساختیم طبقه بالاش اهن رد کردیم دوباره پس انداز و وام کردیم طبقه دوم ساختیم و شاید باورت نشه همون کسا که پز دادن بهمون الان دارن از حسادت میتکرن حتی میدونم که کارایی کردن که ضربه بخوریم کوچیک ترین کارشون برگزار کردن مراسماشون خونه ما بود اما ما پشتمون به خدایی گرمه که از همه چیز اگاهه🙂