ببین بعضی مردا احمقن برای منم پیش اومده قضیه مثل تو کارمون تا طلاق هم پیش رفت شوهرم بچه بود اخلاقش سمی ولی من موندم تو زندگیم ساختم الان شده تو مشت دستام بدون من حتی آب نمیخوره ادمش کردم تو هم خونه خودت بمون بگو تو مشکل داری برو درخواست طلاق بده از خونت نزنی بیرون ها اگه یه درصد هم قصد طلاق داری هم نباید بری خونه بابات فردا روز عدم تمکین میزنه برات مردا گربه صفتن نمیگه خودم بیرونش کردن بعدم بعضی مردا کارشون اینه زنو بیرون میکنن شیطان هست دیگه گول میزنه خونه خالی زن دیگه میارن بهش بی محلی کن سعی زیادی کن باهاش هم صحبت نشی اصن کوچک بگیرش انگار از همه چیز زندگیش بریدی همه کارای خونتم به نحو احسن بکن صحبت کرد بلند شو از مکانی که هست دور شو اصن اعصبانی نشو موقع اعصبانیت حرف نزن که بعداً از حرفات سو استفاده می‌کنه موقعی که داد میزنه صحبت می کنه با تشر برو اتاق دسشویی ببین چقدر بسوزه اصن جواب شو نده سرد سرد باش سخته ولی این طور کنی دستش میاد اندازه پشمم نیست مادر شوهر پدر شوهرتم اومدن صحبت بگو زندگی شخصیمون هست ممنون که بفکر هستید ولی خودمون درست میکنیم مزار دخالت کنن بعدم خرج زایمانتو کی قراره بده بری خونه بابات میندازه گردن بابات حتی پول پوشکم میندازه گردن بابات حالا نگاه کن
اسی اصلا خونه رو ترک نکن این انقدر پسته فردا روزی میره برات تمکین میزنه بمون بگو نمیرم بگو من طلاق نمیخام
حواستم جمع کن صداتو ضبط نکنه خونوادشم اومدن بگو من طلاق نمیخام با پسرتون حرف بزنین.
زیر سرش بلند شده مرتیکه؟ چند ماهته؟؟
نه نرفتم خواهر موندم که بسوزم موندم عذاب بکشم بخوامم برم نمیشه امکانش نیست
دلم برا بچم میسوزهه میمیرم و زنده میشم هر لحظه دیگ از اون از خودم از خوشی همه چی دل کندم
نمیدونم خودمو نفرین کنم یا اونو
