با یکی ۸ ماه مجازی بودیم همه چیز گل و بلبل بود من اولین نفر تو زندگیم این آدم بود برا همین دیدن یکم سختم بود ولی براش خودمو داشتم آماده میکردم فقط خدا میدونههههه منی ک روم نمیشد با ی پسر چشم تو چشم شم برای این آدم ک دوسش داشتم تمام تلاشمو میکردم که بتونم ااز پسش بر بیام تو تصورم همیشه بودش .
تا این ک متوجه شدم این آدم کلی رفیق اجتماعی دختر داره با دخترا روابطش بازه حد مرز نداره اینطور بگم خیلی راحت ب ی دختر میگ قربونت برم بهشون میگه عزیزم جانم گلم ... تو گروه ها با دختر لاس زدن تو پیوی تو اینستا اوووو
آخرین بار امتحانش کردم پا داد ب روش آوردم گفت رفیقم بود خودم نبودم ب زمین و زمان قسم میداد ک دوستم بود من نبودم . من نتونستم از درون و قَلبَن باورش کنم.
حالا برداشته میگه تو منو سرکار گذاشتی ک گفتی فلان تاریخ میام نیمدی و زدی زریر قولت
پ خودش چی که ب من میگفت فقط ب تو تعهد دارم بعد اینطوری باورمو نابود کرد جند شب من خواب نداشتم ای چیزیی تجربه کردم ک قلبم واسه همیشه یی حسو و سِر شد نمیدونم چ بلایی سر احساسم اومده