2777
2789

خانما پنج ساله تو ی اپارتمان با خانواده همسرم زندگی میکنم و بچه ندارم فعلا جدیدا قصد شاغل شدنو دارم میدونم خیلی دیر شروع کردم ولی خب دیگ🥺

بد از طرف دیگ دوس دارم قبل عید حامله بشم 🥲

و از طرفی دارم اموزش کاشت ناخن میبینم ک مشغول ب کار شم 

قبلا اصرار داشتم ب جدا شدن منو همسرم از اون واحدی ک هستیم خانواده همسرم ادمای بدی نیستن خیلیم مهربونن ولی ی وقتایی ی تیکه هایی ردو بدل میشه و ی بحثای ریزی ک اونم میگم حالا از نردیکیه زیاده و طبیعیه ی سری بحثا پیش بیاد 

و خودم شدیداا ب اینکه بعد ازدواج باید مستقل شدو جدا شد از خانواده هستم خیلیم ناراحت بودم از نزدیکی ب خاطر طرز فکرم ک مستقل تبودم 

ولی الان ب نظرتون ب خاطر شغلم جدا شم ازشون یا ن 

میتونم روشون حساب کنم منم برم سر کار ادامه بدم کارمو 

ولی از طرفی طرز فکر خودم چیکار کنم خیلی وقتا اذیتم میکنه این فکر 

شما جای من بودین چیکار میکردین 🥲

جدا میشدین؟ 

یا میرفتین سر کار؟ 

یا بچه دار نیشدین؟ 

باتوجه به اینکه میگی ادمای خوبین،اگه همسرت با مستقل بودن مشکل نداره،تو همون محله ولی جا دیگه خونه بگ ...

مشکل ک سخته راضی کردنش ولی میخوام منم ضربه نبینم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

واقعیت اینه که من کلا چنین شرایطی رو از اول قبول نمیکردم که بعدا به فکر جدا شدن ازشون بیفتم. 

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

اگر مسائل کوچیک هم داشتم ترجیحم این بود قبل از بچه خونم جدا باشه و قطعا شاغل بشم و حالا سال بعدش برای بچه اقدام کنم اما خب شرایط و اتفاقات هم تاثیر میزارن اگه الان توانایی جدا شدن رو نداشته باشم مدارا میکنم تا بتونم حداقلی به دست بیارم ولی در کل قبل از اون بچه خیر.

پس تا جدا نشدی،بچه نیار ،چون دلت به مستقل شدنه،با وجود بچه،همسرت سخت تر راضی میشه

اره دلم ب مستقل شدنه ولی ب بچه فک میکنم میگم اشکال نداره بزا اونا کمک کنن منم ب هدفم برسم هم بچمو دارم هم هدفموو

هعیییی نمیدونم والله 

من خودم چهار سال بعد بچه دار شدم ولی زود بود به نظر من بعد پنج سال بیکار گشتن یه باره هم میخوای بچه ...

🤣🤣🤣میدونم هول کردم دیگ الان هم خرو میخوام هم خرمارو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

درد بعد از😢

delroba_s | 6 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز