خانومه فک کنم روسریش افتاده بود آقا ناراحت شده بود تذکر داده بود خانومش ازش دلخور بود
آقا انقد حرفای قشنگ بهش میزد میگف اصن تو روسری نزار
میگف امروز انقد خندیدم نزار روزمون خراب شه انقد دستاشو بوس کرد انقد دلجویی کرد خانوم میگف باشه اوکیه ولی آقا دلش راضی نمیشد هی قربون صدقش میرفت هی بوسش میکرد
الهی همیشه همینطوری بمونن اینارو دیدم هم خوشحال شدم هم ناراحت
کاش همه خانوما تو زندگیشون ی همچین همدمی داشتن چرا اخه بعضیا بعد ازدواج با همسرشون عین دشمن رفتار میکنن
بقیه چی دارن ک زن خودشون نداره
کاش بدون هیج خیانت و دروغ و بی توجهی یه همچین دنیای قشنگی برا خودشون میساختن