خانوادم ک از دم باهام قهر بخاطر شوهرم
شوهرمم این چند ساله چون راهمون دوره (خانواده هامون تو یه شهرستانن بخاطر کار شوهرم ما دوریم ازشون)
شوهر هر سال عید ک میاییم شهرمون منو مجبورییییی سه ماه میزاره خونه مامانش چون مامانش تنهاست و پیره
مادرش خیلییی بی حوصله و عصبیه و سلیطه
شوهرم خودش تنهایی میاد اینجا بخاطر کارش من میمونم اونجا شهرستان
خلاصه
من چند ساله گذروندم
دیگ امسال نتونستم
وقتی شوهرم اومده بود این شهر بخاطر کارش من تنها مونده بودم خونه مادرش
مادرش بشدت اذیتم میکرد
البته از بی عرضگی شوهرمه منو میزاره خونه مادرش
آخه مادرش پیره حتی حوصله خودشم نداره
منم ب اسم مهمونی بابام اومد منو برد
منم گفت برنمیگردم
خلاصه شوهر 20 ساعت راهو اومد مثلا بیاد دنبالم
وقتی اومد با بابام دست ب یقه شد (کتک کاری نشداااا) کلییی فحش ناجور ب مامانم داد
البته مامانمم از خجالتش دراومد
الانم شوهرم میگ حق نداری بیشتر از یکی دو روز خونه بابات بمونی(ینی بعد یکسال ک میرم یکی دو روز فقط مامان بابامو میتونم ببینم) میگ من یه حرفایی برای خانوادت آماده کردم کافیه حرفی بزنن راجب زندگیم کلی حرف دارم باهاشون
میگ دم در خونه بابات پیادت میکنم دم درم سوارت میکنم
گفتم اونا ادم حسابت نمیکنن
منم گفتم اسیر ک نیستم بعدم تو عرضه داشتی من قهر نمیرفتم
میگ تو هفت ستل عروس خانوادم شدی هر ستل میری قهر ابرو برامون نذاشتی
خستم کرده بخدا
بجایی اینکه من طلبکار باشم ک ننش انقدر اذیتم کرد آخرش رفتم قهر و ابروم رفت
این داره بخاطر اینکه رفتم قهر و اون راه اومده لج کرده