پسر عموم دو سالی ازم کوچیک تره قضیشو تاپیک قبلی گفتم ک قرص میخوره اومد ب من گفت
تاپیک قبلیو اگه پستای اخرو بخونید میبینید زیاد مطمئن نبود ک راست میگه یا دروغ چون زیاد دروغم میگه
خونشون طبقه بالای ماست الان صدای دعواشون میومد رفتم رو پله ها دیدم زن عموم میگفت چی خوردی تعادل نداری رنگت پریده عموم میگفت بخدا کاریت ندارم بگو چی خوردی نمیگفت تند تند بالا میورد اینو از حرفاشون فهمیدم
از درس خوندن فراریه درسش خیلی زرنگه تیزهوشانیه معدلش19/80 شده بود ولی فقط با زور باباش درس میخونه
الان اونا دارن فکر میکنن خواسته خودکشی کنه ک درس نخونه چون صداشون میومد میگفتن خودکشی کنی ک درس نخونی باید بخونی ما کوتاه نمیایم درس بخون
الان میگم بنظرتون ب زن عموم بگم پسرت دیروز اومده گفته بهم قرص میخوره یا بهم زن بابام بهش بگه؟
میخوام ی طوری باشه نفهمه الان صداشونو شنیدم بگه الان شنید یادش افتاد بگه
اخه مطمئن نبود راست میگه یا دروغ ترسیدم دروغ بگه ضایع شم
قرصشم اسمشو نمیدونم نگفت فقط گفت ی مدته ی قرصی میخورم ی دوز از آرام بخش بالاتره هفته ای ی دونه میخورم ک اروم شم