حکم تمکین کمک

من استارتر نیستم عزیزم

آره الان متوجه شدم ، شما هم مثل من خیلی غصه می خوری واسه اسی ؟

آره من اواسط تاپیک بهش راه حل دادم الان خیلی پشیمونم واسه گفته هام انشالله مشکلش حل شه زندگیش درست شه واقعا من هیچوقت دلم نمیاد یکی طلاق بگیره

خودم قصد طلاق دارم و اوضاع الانمو برای هیچکس نمیخوام واقعا حالا هیچی نشده حتی دادگاه تمکین و مهریم تشکیل نشده من ضعیف شدم حالم تعریفی نداره 

برای هیچکس پیامکای عدل ایران رو نمیخوام با هر ابلاغی که میاد تنم میلرزه

انشالله خدا کمکتون کنه که مشکل شما هم حل بشه،آره واقعاً وقتی نامه دادگاه میاد تن آدم می‌لرزه 

من جاری خودم تقاضای طلاق داشت، همه فک و فامیل طرفینم فکر می‌کردن واقعاً اینا از هم جدا میشن اینم بگم که واقعاً برادر شوهرم آدم عوضی بود ها. ولی با زرنگی خاصی رفت تو جلسه دادگاه دست شوهرشو گرفت گفت وای ما گول خانواده‌هامونو خوردیم بیا بریم با هم زندگی کنیم ...

تو هم می‌گفتی:

                         شعور دارم نمی‌ذارم.

منم همونکارو شاید بکنم برم سر زندگیم با مدرک قوی برگردم دوباره نمیدونم هنوز وکیلم راه حل نداده گفت هر وقت تاریخ و جلسه مشخص شد بیا بهت یاد بدم چی بگیم هر چیم گفتم من نمیخوام برگردما بگن خب میگی میرم بیا برو چیکار کنم گفت من با قاضی هماهنگم نمیزارم بری نمیدونم واقعا چی میخواد بشه

اصلا اون جلسه اول که برای تمکینه زن باید بگه برمیگردم خونم و نمیخوام طلاق بگیرم تا نشوز نشه میره دعوا میکنه که آقا بندازه بیرون دوباره برمیگرده🤣

جاریت خوب میدونسته چیکار کنه شاید با نقشه برگشته یا شایدم واقعا پشیمون شده

آره اون موقع یه بچه داشت،بعد اومد و سر خیلی چیزا کوتاه اومد و ساخت خدا را شکر الان بچه‌هاشم الحمدالله به جاهای خوبی رسیدن. یه وقتایی دیگه خودش میگه خیلی از خودم مایه گذاشتم ولی خدا را شکر خودشم راضیه به خاطر اینکه بچه‌های خوبی تونست تربیت کنه

آها خداروشکر دست راستش رو سر استارتر انشالله

انشاءالله همچنین شما 

نه خدا نکنه من طلاق به نفعمه وگرنه منم یه مدت بعد میام با بچه دوباره همین حرفارو میزنم حتی شدیدتر

ینی با این روالی که ما رفتیم جلو ، پام به خونش برسه میکشتم😂 بدتر میشه که بهتر نمیشه 

جایی که منو نخوان و ارزش نداشته باشم نمیرم بره با خواهر برادراش بمونه بره با اونا بخوابه اونا رو به من ترجیح داد 

منم انشالله خدا یه شیر پاک خورده نصیبم کنه برا داشتنم ذوق کنه نه اینکه بگه خدا منو زد اومدم تورو گرفتم چه بدشانسم من، آه اون دخترایی که رفتم خواستگاریشون نگرفتمشون منو گرفت که تو گیرم افتادی🤣

بخدا با وجود حلقه تو دستم ازم خواستگاری میکنن اونم از جاریم و خواهرشوهرم من ۲۷ سالمه ولی همه میگن چندم دبیرستانی اصلا به قیافم نمیخوره شوهر کرده باشم اسمشم از شناسنامم درمیارم من که نباختم بنظرم اون باخت از من یکی بود دیگه پیدا نمیشه😎😌🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چه جالب! دقیقاً شرایطت مثل جاری منه،

اونم پسره یه غیرت عجیبی نسبت به خونوادش داشت،البته مامانشم کم کرم نریخت،اینقدر جاریم خوشگل ریز نقش اصلا سنش بهش نمی‌خورد ه چیزی می‌شنوی ها هم موقعیت شغلی و سوادش از پسر بهتر همه جوره بهت بگما از پسر سر بود. 

اون وقت این جاریم با سیاست اینجوری پسر رو از توی دادگاه برداشت برد و وقتی رفته بودن خونه دیگه حالا یه دست دعوا گرفته بود پسره کار به اورژانس و این حرفا هم کشیده بود ولی بالاخره ساخت. 

الان جوری شده که صلاً خواهر برادراشو اونجوری نمی‌پرسته بلکه بعضیشونو اصلاً قبول نداره. 

حتی ما مسافرت که می‌خوایم بریم اگه جاریم بگه من نمیام برادر شوهرم میگه من میام ما اصلاً مسافرتو کنسل می‌کنیم ی‌گیم حاضر نیستیم بدون تو بریم

راستش من که بهش غبطه می‌خورم خیلی ارادش قویه،و چقدر رو خودش کار کرده،چه بچه‌هایی تربیت کرده، ماشالله 

البته خوب شوهرش هم یکم از قبل بهتر شده ساختتش همین که لااقل فهمیده خونوادش چه کارن چه خبره خودش خوبه دیگه

گفتم دیگه تقصیر خودته،خودت این همه پرروش کردی، این همه سال سکوت کردی! بالاخره پیمانه صبر آدمم یه حدی داره، حالا خسته شدی؟

نگفتی بچه چند سالشه؟ با بچه‌ات رفتارش خوبه؟

دیدی گفتم رفته دعوا هم انداخته تا برگرده ولی اون وسط چیشده پشیمون شده 

رسما دختره پیر شده تا به اینجا برسه، اینا فک میکنن خواهر برادر برا آدم میمونه یه روزی پشیمون میشن ولی دیگه خیلی دیر میشه خیلییی دیر، همه چی ریز به ریز براشون رو میشه، یه روزی میاد میبینن خواهر برادراشون جونشون به خانواده خودشون بنده و پی زندگی خودشونن اینو آدم حسابم نمیکنن اونوقت میگه واویلا زندگیمو بخاطر اینا باختم؟منم یه زمانی زن و زندگی داشتما

 یا شایدم زن دومش اینارو بیاد بهش بفهمونه و بگه خداروشکر اونو طلاق دادم اون چی بود😅

واسه من پدر مادر نداره کلی خواهر برادر داره هر کدوم حکم پدر مادر دارن😄