حتی با فامیل خودتون
زیر ۵ سالم بود یه دایی سن بالای مجرد داشتم هر وقت می رفتیم خونه مامان بزرگم یه گوشه دور از چشم مامانم منو گیر میاورد به زور میگفت بوس لبی بده بوس لبی
منو می شوند روی پاش بازوهامو محکم می گرفت از لبان می بوسید چندین باااررر این اتفاق افتاد
بچه بودم نمی فهمیدم کار اشتباهیه اما چندشم میشد ازش فراری بودم
مامان بیخیالمم فقط مشغول خواهر کوچیکم بود منو ول کرده بود به امان خدا
یه دایی مجرد دیگه هم داشتم تازه کامپیوتر اومده بود تو بازار یبار منو صدا کرد تو اتاق گفت میخوای کامپیوتر بازی کنی منم قبول کردم
منو نشوند روی پاش یکدفعه دیدم یه صفحه پر از زنهای لخت وا کرد ( نمی دونستم اسمش پ و ر ن هست) سریع فرار کردم از خجالت هم پیش کسی نتونستم بگم
یبارم همین داییم پتو کشیده بود تو حال جلو همه خوابیده بود گفت بیا تو هم بخواب با پلی استیشن بازی کنیم تا رفتم زیر پتو با یه دستش شروع کرد ر ا ن منو مالیدن
منم سریع فرار کردم و تنهایی یه عالمه گریه کرده بودم
الان که بزرگ شدم می بینم چندشم میشه سلامم به زور میدم بهشون
جلوشون مثل بقیه نا محرما با شال و مانتو می گردم