نمیدونم از،نظر بقیه عجیبه یا نه ولی واسه خودم خیلی عجیب بود
۱یک مورد بود یه جلسه اومدن خانواده ما گفتن خب یکم باهم حرف بزنن و وقت بگذرونن بعد اگر اوکی بود ازدواج و اینا بعد خانواده پسره از روز بعد گیر داده بودن حالا ما بیاین نشون بکنیم تا بعد خیلی سمج و رو مخ بودن🤣
۲ یه مورد هم دو بار اومدن یه بار مامانشو خالش یه بار خودش هردو دفعه هم دست خالی،بعد یارو از این مذهبی های درجه یک ما معمولی،منو دید فرار کرد🤣بعد مامانش زنگ زد گفت میشه به زور دخترتونو چادر سر کنین🤣🤣
۳ یه موردم بود اومدن همش خونه رو نگاه میکردن خونه رو هم پسند کرده بودن گویا🤣🤣🤣
بعدشم دیگه من خواستگار راه ندادم کلا