چون دو هفته بیشتره هی امروز فردا میکنن عروس خانوم رو بیارن حلقه اینا بخره رفتم لباس لاک شلور گرفتم کلی با دختر خالم برنامه چیدیم
قرار شد آخرش شنبه یعنی پس فردا برن خرید کنن شنبه یا یکشنبه نامزدی باشه
حالا مادربزرگم برگشته میگه ن عجله نکنید اروم اروم بذار برن خرید کنن چند روز برن بازار بگردن نمیدونم عجلتون چیه رفته حرف زده تا بندازن اخر هفته یعنی چهارشنبه پنجشنبه
من چهارشنبه باید درس مرور کنم پنجشنبه آزمون دارم یعنی قشنگ شد زهر مارم