این دختره هم محلمونه پدرش یکی بزرگای اینجاست اینقدر درس خوند قرار بود دکتر بشه مادرش هرجا مینشست فقط تعریفشو میکرد از اون دخترا بود که هر پدر و مادری آرزو شو داشت والا خوشگلم بود اینقدر که این خاستگار داشت هیچکی نداشت والا درو دیوار خونشون پره لوح تقدیر و ... آرزو داشتم جای اون زندگی کنم همه دخترای اینجا چنین آرزوی داشتن امروز شنیدم قرص خورده دیشب و بیمارستان بوده امروز تموم کرده آخه دختر تو چی کم داشتی
هیچکس از درون خانواده دیگران خبر نداره که چی میگذره ما فقط از بیرون شاهد زندگی دیگران هستیم
نمیدونم والا پدر و مادرش چیزی براش کم نمیذاشتن همشم تعریفش بود بچه فلانی رتبه تک رقمی داره پچه فلانی قراره بفرستن دانشگاه کدام کشور درس بخونه من نمیفهم شاید اگه جای من زندگی میکرد خیلی وقت پیش خودشو میکشت