شوهر دارم انگار ندارم اکثرا نیست وقتی هم هست داره غر میزنه
خواهر دارم که انگار ندارم همش با دوست و رفیقاشه و اصلا کاری به کار من نداره دوستاشم یه مشت ادم های بد و هرزه هستن که من اصلا باهاشون نمیجوشم
بردارمم که اونم که انگار ندارم
پدرمم همینجور
مادرم فوت شده
خانواده شوهرمم عجیب غریب هستن
دوستی هم که صادق و پایه باشه ندارم
بچه دار هم نمیشم که از بهونه بچه جایی برم
توی یه شهرستان کوچیکم
که همه میدونن دختر کی هستی عروس کی هستی
تنهام خیلی تنها