شوهرم خیلی خوبه مهربونه و بهم محبت میکنه و دوستم داره
ولی یه چیزی خیلی آزارم میده.
اوایل ازدواجمون ازش چنتا چیز دیدم که اعتمادم کم شد
یکی اینکه فهمیدم ذره بد چشمه و به خانوما خیره میشد
و اینکه یه بار تو گوشیش دیدم زن های لخت رو نگاه میکنه و اکسپلورش پر شده بود از محتواهای جنسی
و وقتی بهش گفتم عذر خواهی کرد و گف دیگه نگاه نمیکنم
و اینکه با خانوما خیلی راحته
با زن های همسایشون و دختر های همسایه و فامیل خیلی راحت و صمیمیه و مث محارمش باهاشون رفتار میکنه ولی من دوس دارم باهاشون سنگین باشه و حرف نزنه مث خودم ک با مردا خیلی سنگینم
اون میگه باشه و میگ سعی میکنم رعایت کنم اما باز از دستش در میره و مث عادت شده براش
اون بهم میگه تو بد دلی راس میگ منم غر زیاد میزنم بهش
ولی من خیلی خیلی بابت این کاراش دلم میشکنه و قلبم فشرده میشه
خیلی دوسش دارم ولی اذیت میشم
تو عقدیم هنوز