یکی از اقوام ما امسال پزشکی قبول شد، این آدم از وقتی وارد دبیرستان شد شروع کرد خوندن، دو ساله هیچ مراسمی رو شرکت نکرده، مامانش میگفت فقط برای دستشویی و غذا از اتاقش میاد بیرون، واقعا اراده قوی ای داشت
یکی دیگه م توو فامیلمون بود، شریف قبول شد، سال کنکور مامانش میگفت وقتی میخوابه پتو رو خودش میندازه میگه با پتو خوابم سنگین میشه میخواد کم بخوابم تا بیشتر درس بخونم