یکی از دوستام اصلا اهل آرایش نیست حتی تو عروسیم خودش میگفت آرایش نمیکنم میگفت ی ریمل از چند سال پیش داشتم خشک شده بعد ی بار قرار شد شوهرم مارو برسونه جایی دیدم وقتی اومد چهرش تغییر کرده بعد ک پیاده شدیم گفت چشمام خوب شده آخه رفتم خط چشم گرفتم با رژ لب امروز زدم زیادم بلد نیستم ی بارم گفت از پشت سر بهتون نگاه کردم شوهرت قدش بلنده تو توی صندلی گم شده بودی حالا ما ختلاف قدی زیادیم نداریم قبلاً هم گفته بود دوس داشتم شوهرم قدبلند باشه ولی نیست
درمورد شوهرمم چندبار دیدم ناخواسته در موردش حرف زده یا میگفت دیروز شوهر فلانیو دیدم زیاد جالب نیست چهرش چندتا چیز دیگه هم از جفتشون دیدمو شنیدم ک حس خوبی ندارم الان دیگه سعی میکنم اصلا باهم روبرو نشن