که این روزایی که حال دلم خوب نیست....
میفتم به جون خونه
اینقدر که وقتی دراز میکشم مهره های ستون فقراتم اجدادمو لعن و نفرین میکنن
اینقدر که بیست جلسه پادکست تو گوشم حرف زده و من ده درصدشو متوجه شدم و گوشم زنگ میزنه از فشار ایرپاد اینقدر که بینیم میسوزه از خاک دیوار و پرده هایی که شستم و بهار خوابی که جارو زدم و تی کشیدم.
خلاصه فهمیدم انتقام روح و روان نابود شده ام رو از تنم میگیرم...شما چیکار میکنید وقتی حالتون خوب نیست ؟