سه ساله شوخرم رفت امد نداره. سالی یبار خونه پدرم میره همشم پست سرشون توهین میکنه بهشون.
فقط چون با یکی از باجناقاش فقط خوبه خونه اون میره. دیشب گفت فردا شب بریم خونه ی امیر منظورش دامادم بود . حالا مادرمم زنگ زده امشب بربم خونه خواهرت.
به همسرم پیام دادم امشب بریم مهمونی. میدونم بفهمه بابام اینام میرن این نمیره. میگه بمونه ی شب دیگه تنها بریم.
چ کنم دلم گرفته چی بگم قبول کنم هرچی بگم بی فایدست
خودت باهاشون برو بیا شوهرت را نبر
چه شرایط سختی
دهن تلخی نکن
باهاش حرف بزن
بابا منم با بابابزرگم و اینا رفت و آمد نداره خیلی سخته
بنظرم مشکلی پیش نمیاد اصل جو آروم خونه خودتونه اگه بیش از پنج ساله که ازدواج کردین اشکالی نداره نرین یکشب دیگه با خانواده خودت ینی همسرت بری وقتی خودتون اول توضیحاتتون گفتین دوس نداره خب حتما یه دلیلی داره حتی دلیل هم نداشته باشه و بهانه گیر باشه بازم فک نمیکنم با این اوضاع رفتن به اون مهمونی خوشی براتون داشته باشه چون بزور میره پس نقشو میزنه وای به حال اینکه اونجا کسب هم یه چیزی بگه ولی باید شما بتونی بخاطر نرفتنتون آروم باشین میتونی؟؟؟؟
چی بگم گلم اگه بگی بیشتر اعتمادشو جلب میکنی نگی هم مشکلی نیست اگه میتونی لو ندی اظهار بی اطلاعی میکنی و اینکه میگی من میزبان نبودم که نباشن منم مهمان هستم اونا هم بنظرم حالا که میرین بسلامتی بیشتر هواشو داشته باش بزار از دفعات بعد بیشتر رغبت کنه بیاد خوش باشین
