به خدا معده درد داره روانیم میکنه الان
مامانبزرگم برا قبولیم ما رو دعوت کرده بود خونشون یعنی خونواده ما و آقاجون و مامانبزرگم .نگو امروز با خالم صحبت میکنن تعارف میکنه که اوناهم بیان الان قراره ۳ تا خانواده باشیم.نیم ساعت پیش خالم زنگ زده بود گیر داده که اولویت هایی که تو انتخاب رشته زدین و نباید اینجوری میزدی نمیدونم این یکی دانشگاه بهتر از مال توعه و ازین حرفا .مامانم دو ساعته داره توضیح میده که نه قبولی های اینجا رتبه بهتری میخواد نمره های بهتری میخواد. منم بهش گفتم مادر من بزار هرچی میگه بگه چرا داری توجیه میکنی ولشون کن الان از شانس گند من امشب دخترخالم هم باهاشون میاد اعصاب ندارم باز با لبخند زوری تحملشون کنم😢😢😓😓