حالا یکی بگه من چکار کنم تازه رفتم تو ۲۳ سال باردارم
شوهرم ۱۴ ساله مادرش فوت کرده باباش زن گرفته نامادری دارن یه داداش داره کلاس نهمه اولش شوهرم بهم گفت با ما زندگی کنه دوست ندارم بره پیش بابام زیر دست زن بابا چون خیلی دوتاشون اذیت شدن منم قبول کردم چون ازدواجمون سنتی نبود به شوهرم علاقه داشتم دلیل قبول کردنم این بود هی میگفتن آرومه پسر خوبیه منم چند بار در طول عقد دیدمش اصلا حرف نمیزد خیلی آروم بود منم تقریبا ۱ هفته بعد عروسیم که پریود شدم بعد چند روز باردار شدم
اوایل رفتار برخوردش خوب بود حدود ۱ ماه الان خیلی زجرم میده با حرفاش کاراش واقعا گاهی عصبیم میکنه حالم بد میشه
با گوشی حرف میزنم هی دنبال اینه با کی حرف میزنم قطع ک میکنم سوال پیچم میکنه اون شب تا ۱۱ ونیم شب ظرف شستم گفتش گرسنمه برم دوتا تخم مرغ آب پز کنم گفتم خوردی ظرف رو بشور واقعا نمیتونم بعدش بیام بهم میگه پس تو وظیفه ت چیه تو بشور منم اخم کردم در طول ماه هی شارژ و نت میفرستم گفتم کمی رعایت کن میگه قول ولی بازم اصلا گوش نمیده میگه پس تو چرا استفاده کنی من نکنم یه شب با شوهرم جفتمون کلیپ اینستا نگا میکردیم میخندیدیم صبح بهم میگه دیشب چی میگفتین بهم انقد خندید😬😬
حالا واقعا من مقصرم یا اون
بخدا کلافه شدم از دستش بچه هم نیست بگم نادونه