که چیکار کردین چی بلد بودین چی نبودین و چقد تنبل بودین ؟دقت کردین هرچقد سنمون بالا میره خیلی کارامون و تمیز کاریامون عمقی دقیقه من یادمه تازه عروس بودم انگار تو فضا بودم مثلا تمیزکاری میکردم ولی سطحی میوهارو با نایلون تو یخچال میذاشتم یا خیلی چیزا که واقعا الان درک نمیکنم چرا انجام نمیدادم با اینکه بچه نداشتم شما چی
من از تازه عروس بودن چیزی یادم نمیاد ۳ سال پیش بود یادمه شب عروسی ساعت ۳ رسیدیم خونه و بیهوش شدیم صبح ساعت ۱۰ بیدار شدیم و صبونه گذاشتم خوردیم ساعت ۱۱و نیم یهو خانواده شوهرم اومدن برا ناهار ! هول کرده بودم خونه ای که بودیم اجاره ای بود چون جای دیگه عروسی گرفته بودیم وسایلم برای پذیرایی کم بود چه روز مزخرفی !
واسه اولین بار اومدم آبگوشت درست کنم یه دونه واشر زاپاس داخل زوپز بود ندیدمش و حسابی با ابگوشت پخت بازم شانس گفت اب نشد دست اخر ک اومدم ابگوشت بکشم سر سفره دیدمش😑
من از تازه عروس بودن چیزی یادم نمیاد ۳ سال پیش بود یادمه شب عروسی ساعت ۳ رسیدیم خونه و بیهوش شدیم صب ...
من همون شب ک از ماعسل برگشتیم همشون از شهرستان اومده بودن خونمون بودن بعد منم امادگی نداشتم برا این همه مهمون تشک و بالشتم براشون کم بود روز بعد همشون برا ناهار وایسادن خودمم مهمونای دیگه هم میومدن بعد چقد سخت بود برا اون همه پذیرایی کردن سوزش داشتم حالم بدددد واااای چقد بد بود
من همون شب ک از ماعسل برگشتیم همشون از شهرستان اومده بودن خونمون بودن بعد منم امادگی نداشتم برا این ...
خدایی خیلی بی معنیه این کارای بعضی خانواده شوهرا آخه شماها باید عروس رو دعوت کنین یا تنهاشون بزارین ! مادرشوهرم صبح فردای عروسی گفت حامله نیستی؟!!!!! درحالیکه ما از خستگی پشت به هم خوابیدیم شب عروسی