دلم به حال این بچه خیلی بیشتر میسوزه البته که تقصیر شوهرم بود من ناخواسته باردار شدم کارشو کرد که من طلاق نگیرم الان از دوهفته پیش که خانوادم سیسمونی گرفتن برا این بچه رو همه چیزش داره عیب و ایراد میزاره مرتیکه شیطونه میگه جمع کنم همه لوازمو به بابام بگم بیا ببر پس بده ببینم عرضه داره خودش که بره یه لباس واسه این بچه بگیره
اصن بخدا هرروز کارم شده گریه
اهمیت نده همین
اصلا نشون نده در اتاق را ببند
حالا اینایی رو که بابات گرفته دستش درد نکنه
بقیشو مجبورش کن خودش بگیره و تمامممم
عزیزم وقتی به زور کاری کرده حامله بشی و طلاق نگیری حتما دوستت داره دیگه وگرنه براش مهم نبود حالا که پای یه بچه هم اومده وسط سعی کن زندگیت رو بسازی قطعا میشه بهترش کنی
ب این چرت و پرتها میشه هزارتا جواب داد
گریه میکنید واسه حرف
هر وقت تیکه میندازه بگو تو برو بهترش رو بخر
اینو بندازم دور
بگو مگه پادشاهی ک برای بچت تخت پادشاهی بخرن همینم لطف کردن
تحقیرش کن
بگو تو دنیا اومدی ننه بزرگت چی خریدی معلومه لای پر قو بزرگ شدی و هزار جور تیکه بنداز ک لال شه
تو چرا اجازه دادی پدر و مادرت سیسمونی بخرن اونم تو این اوضاع گرونی ، واسه خودتون بچه دار میشید یکی دیگه باید بیوفته تو فشار😐 بردارید این رسم غلط رو تموم بشه
حالا زندگی که برات ساخته چطوره؟؟بی ایراد هست؟؟؟
تو هم ایراداشو بگو بهش
گریه نکن
زبون داشته باش
