حسرتش ب دلم مونده از 5 سالگی دیگه نداشتمش
تنهایی گریه میکردمو میکنم هرمشکلی برام پیش میاد ی دور گریه میکنم اخرشم ی دور برا مامانم گریه میکنم چون اگه بود این مشکلاتو نداشتم
گریه هامو هیچکی ندید یعنی نذاشتم
مدرسه تنهایی میرفتم از همون روز اول کلاس اولی
صب مدرسه داشتم صبحونه نبود بهم بده نبود لقمه برام بگیره ی بچه 7 ساله نمیتونستم صبحانه اماده کنم تنبلیم میومد کلا هیچوقت صبحانه نخوردم رفتم مدرسه نبود ب درسام رسیدگی کنه
اینا شاید از نظر خیلیا خنده دار باشه ولی واسه من حسرته
الانم نیست پشتم باشه نیست حامیم باشه کمکم کنه زندگیمو بسازم
و خیلی چیزای دیگه ک تا اینجاشم اشکم درومد
دختر بدون مادر بدبخته بدبختتتتتت