الان یه ماهه همه فامیلا زنگ میزنن مغزمو خوردن که ازدواج کن مورد خوبیه
۲۳سالمه و تا حالا رابطه عاطفی نداشتم خواستگارم هم همینطوره . ارشد مهندسی عمران. مغازه لوازم یدکی داره
وضع مالی خوب ،خانواده با اصل و نسب عین خودمون.
ولی هم قدمه و ظاهرش معمولیه
خودم بورم
شرایط ازدواج الان اصلا ندارم چون نمیخوام تو این سن مسئولیت زندگی بیوفته گردنم و هم اینکه همیشه اون تصوری که داشتم از همسر اینده ام یعنی ایده ال هام رو نداره.
سه باره دارن میان با اینکه جواب منفی بود دوبار.
امشب باید جواب بدم دوباره منفی ولی خانواده ام هی اصرار دارن که مورد خوبیع و هی جواب منو به تعویق میندازن که شاید مثبت شد.
نمیدونم چیکار کنم..
خونه و ماشین داره و شغلش هم پردرامده .
ولی ملاک های دیگم رو نداره مثل موقعیت اجتماعی از تظر شغلی .ظاهر و قد
اخلاقش هم درون گراست عین خودم .
و اهل دود و مشروب نیست .مذهبین عین خودمون
باز اونا خیلی بیشتر
و اینکه من از یه نفر دیگه خوشم میاد ولی در حد کراش هست و اقدامی نکرده
و اون اقا خانواده ی خوبی نداره و دانشجوی پزشکیه و میدونم که اونم ازم خوشش میاد و دوبار بهم پیام داد و جواب ندادم .
ولی فکر میکنم که یکم بخاطر خانوادش دوست دختر داره .. در حد فکره یعنی.. نمیدونم
چون برادرش همینطوری لاشی بود.
اینا همسایه خونه جدیدمونن ولی یه بار دیگه هم ۶سال پیش همیسایع بودیم که خونمونو تغییر دادیم قرارع بریم خونه جدیدمون.
میشه نظرتون رو بگین ؟
اگه شما بودین کدومو ترجیح میدادین یا هیچکدوم