2777
2789

تاپیک های قبلم هست 


26 سالمه از سن 15 سالگی توسط برادرم که شیش سال کوچیکتره برشدت و به طرز فجیع کتک خوردم 


اونم بی دلیل 


از صبح تا شب اتاق زندانی هستم غذا خوردنی غذام و میارن اتاق دعوا نشه 




مثلا تا میبینن حالم خوبه کنار اینه وایستادم ی دفعه حمله می‌کنه 


آروغ که از صبح تا شب بغل گوشم میزنع و یکسره ب من میگه ترشیده 

موهام و می‌کشه دور خونه 

فکم و چنان زده بود یک هفته نمی‌تونستم غذا بخورم 




من عزت نفس اعتماد به نفسم و به کل از دست دادم حتی مریض شدم و دکتر رفتم داروی اعصاب هم مصرف میکنم 






دیگه بریدم 


جالبه همه میگن تو بزرگتری هیچی نگو 

من آدمم انسانم 



بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وا یعنی چی؟

باور کردنی نیست 

چیزی که من و میسوزونه اینه خواهرم و مادر پدرم میگن تو بزرگتری هیچی نگو 

من چند ساله نمیتونم غذا دور هم بخورم 

مثل حیوون عمدا غذا میخوره 

مجبورم بیارم اتاق 

کوچکترین حرفی بزنم حمله ور میشه 

تو خونه از موهات میگیره میکشونهبازم میگن سکوت کن؟مامان و بابات از داداشت میترسن؟

اره ب خدا قسم میخورم 

من خودم حالم ازشون بهم میخوره 

ی بار رفتم خیابون ها چرخیدم شب نیومدم خونه 

مامان اومد دنبالم 

اومدم خونه دیدم راحت دارن باهاش میگن میخندن حتی دو روز قهر نکردن 

اره ب خدا قسم میخورم من خودم حالم ازشون بهم میخوره ی بار رفتم خیابون ها چرخیدم شب نیومدم خونه مامان ...

داداشت روانیه ببخشیدها

ولی تعجبم از پدر و مادرته...

به یه کسی بگو ، یه شخص مورد اعتماد تا از این وضعیت نجاتت بده 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز