مهمونامون به شدت محترمن و خیلی زیاد قبلا بهمون لطف کردن هروقت رفتیم خونشون یا هروقت کسی تو خانواده ما بدنیا اومده یا دانشگاه رفته گاو قربونی کردن . خودشون ساکن روستان سنشون هم زیاده . بابای من جراحی قلب باز داره هفته دیگه ؛ از دیروز بستری شده اینا هم اومدن خونه ما . خودشون دامدارن سالهاست یه چندتا غذای خاص میخورن و اینو همه میدونن پس نمیشه جلوشون خورشت قیمه قرمه گذاشت. دیروز ناهار برای ۲۴ نفر ماهیچه گذشتیم نزدیک ۱۵_۱۶ شد یا میوه و شیرینی . شبش کله جوش خوردن به اصرار خودشون که هزینه خاصی نداشت امروز ناهار هم نداریم همه رفتن بیمارستان بعدش قراره برن جگر پزی و برای همین مامانم انگشترشو فروخت . یکم هزینه بیمارستان زیاد شد وضع مالی بابامم از قبل بهم ریخته بود. الانم احتمالا کلا پول انگشتر رو باید بدیم برای جگر . بابام هفته بعد عمل داره . اینا احتمالا دو سه روزی الان میمونن و دد سه روزی هم بعد عمل میان
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........