من با دوست پسرم چهار ساله توی رابطه هستم و قصدمون ازدواجع ولی این پسر کلا از همون اول پی خلاف و شر بابی و عشق لاتی بوده ازینا که چاقو میکشن و منم به کل چشمام کور شده بود و هر وقت هم میمد پیشم به فکر دستمالی بود با این اوصاف با مامانم حرف زده بود برای خاستگاری که کلا مادرم مخالف بودن
یه پسری توی دانشگامون هست آنقدر با حیا با ایمان پیجش دارم همش استوری های مذهبی میزاره
البته دوست پسرم هم به امام ها خیلی اعتقاد داشت ولی این پسر رو به کل حس خاصی بهش دارم نمیدونم علاقه زود گذره چیه با اینکه هنوز به دوست پسرم فکر میکنم حیاس این پسر خیلی رفته توی چشمم شده یک بار توی کلاس تنها بودیم همیشه سرش پایین که من معذب نشم ...وبا اینک خودم اصلا آدم زیاد با مذهبی نیستم