چقد،دلم واست تنگ شده فق خدامیدونع وخودت،وقتی تویه جمع همه هستن جز،تو،وقتی توخونه همه هستن جز،تووقتی هرجاپامیذارم خاطراتم باتومیاد،جلوچشمم حق ندارم دیوونه بشم؟کاش نمیذاشتم ببریمت بیمارستان شایداینطوری زنده میموندی،کاش معجزه میشد،وبرمیگشتی پیشمون میدونی دیگ شبا،طبق عادت همیشگی مون ک باهم فیلم میدیدیم من نمیبینم میدونی شبا،به جای خالیت نگامیکنم ومیگم همیشه اینجامینشستی منوتو،حرف میزدیم،دلم تنگ شده واسه اون روزا،ک ازسرکارمیومدم وتمام روز،ذوقم ازاین بودک بیاموباتودرمورد،روزمواتفاقاش حرف بزنم مامان زودبودتنهام بذاری خیلی زود،دردنبودت واس من زیادی سنگینه کاش بودی....