داداشم توی استرالیا زندگیمیکنه و مهندس مکانیکه. ولی پارسال عاشق یه دختر توی مجازی شد(از اشناهای دورمونه دختره) داداشم اومد ایران واسه خواستگاری و اینا ولی چون دختره توانایی صحبت کردن نداره (ناشنوا نیست فقط لاله) پدرش اجازه نمیداد ازدواج کنه. داداشم انقدر موند اینجا که با اون ازدواج کنه از کار اخراجش کردن. دوباره کلی برو و بیا کرد که کارش درست شد.
حالا همش هرماه میاد. هرچی بهش میگیم کل حقوقتو داری میدی بلیط هواپیما، دوباره اخراجت میکنن انقدر مرخصی میگیری میگه به شما چه من طاقت نمیارم.
مامانم خیلی نگران کار داداشمه میترسه دوباره اخراج بشه اونجا هم که مثل اینجا نیست ساده بگیرن. نمیدونیم چیکار کنین داداشم یه کم کمتر بیاد اینجا یا بابای دختره بزاره زودتر ازدواج کنن.
اصن بابای دختره اجازه نمیداد اول میگفت دختر من لاله چند سال دیگه میزنی تو سرش و فلان و اینا با بدبختی راضی شد. الانم میگه باید چند سال نامزد بمونن که اگر دخترم دل پسرتونو زد بفهمیم و نزارم ازدواج کنه.
الان مامانم داره همش حرص کار داداشمو میخوره و حرص اون همه پول بلیط هواپیما.