وای قلبم ایست کرد
رفتم پارک یکم
بعد ی آشنا داریم دختر نازی داره گرفتمش بغل داشتم از آلاچیق میرفتم بیرون یهو پاهام گیر کرد ب چیزی دیدم یا خدااااا افتادم با بچه خودم افتاده بودم هعی پیچ و تاب میخوردم ولی بچه رو فقد گرفته بودم دستم زیر کمر ش بود ک سرش نخوره جایی هیچیش نشد خداروشکر ولی خودم زانوم یکم زخم شد دوچرخه ی پسر بچه بود احمق گذاشته بود وسط من ندیدمش پاک گیر کرد بهش
واقعاً بخیر گذشت مامانش ترسید
من استرس گرفتم
بچه هم ترسید ولی چیزیش نشد
وای خدا رحم کرددددد
هنوز دستم لرزش داره قلبم میزنه چکار کنم