من نامزدم بهم گفت که عروسی پسره پسر عموی بابات رو نرو چون منم نمیرم در حالی که عروسیه پسره دختر عمش هم میشه دانسبت فامیلی داریم
بابام هم فهمید و گوشیم رو شکوند گفت فعلا حق نداری با نامزدت حرف بزنی ببینم پیگیرت میشه یا نه
وقتی گوشیم رو شکوند به پدرشوهرم هم زنگ زد و گفت که پسرت فعلا حق ندارع زنگ و پیام بده
منم یواشکی با این گوشی که مال مامان بزرگمه حرف میزنم باهاش چون نمیخوام به نبود هم عادت کنیم
به نامزدم گفتم به مامانم یا یکی پیام بده که ببینن پیگیرمی اونم میگه از ترس بابام و بابات نمیتونم چون گفته دامادم پیام نده