من ۷ ساله ازدواج کردم یه بچه دارم....
اوایل که قهرمیکرد خیلی گریه میکردم میرفتم برا منت کشی
شوهرم خیییلی مغرور و چوسه
الان به یه ورمم نیس با پسرم مشغول میشم...آره مجبورم کارای روزانه رو انجام میدم غذا میپزم حتی سر یه سفره غذا میخوریم اما خیییلی مغروره منم برا همین باهاش حرف نمیزنم اونم همینطور
اگه شرایط جدایی داشتم حتما طلاق میگرفتم ازش
خونوادم حمایتگر نیستن ....
اگه میدونستم خونوادم هوامو دارن آشوب بپا میکردم ولی متاسفانه هوامو ندارن....مجبورم بسوزم و بسازم
الان یه هفته س چون خونه ننه ش نمیرم باهام قهره گفتم یه کلام نمیام دوس ندارم خونوادتو ببینم....
البته کلی هم باهام دعوا کرده به این راحتی نبوده