اونم وقتی بزرگترین بدی زندگیشو اونا در حقش انجام دادن؟ :)
این سوالم کاملا جدبه پس پاسخ جدی بدید
میشه بپرسم چکار کردن؟
من حقیقت دوساله باهاشون صحبت نمیکنم مگر تیکه ای این نامادری بندازه عصبیم کنه جوابشو بدم وگرنه یک کلمه حرف نمیزنم
من ک هرچندماه یبار چی بشه خونشون برم زنگم تا مجبور نشم نمیزنم مثلا ماهی دوبار شاید زنگ بزنم و بزرگترین بدی رو درحقم کردن با ازدواج اجباری ک بهم تحمیل کردن و دلم خون شد بااین زندگی کنار نیومدم
چیکار کردن
به شما ازدواج اجباری تحمیل شد به من دانشگاه ، رشته تحصیلی مدرسه و رشته دانشگاه
و بنده حتی در مورد پوشش خودمم حق انتخاب نداشتم از اول چه برسه به اینا
از همین الانم دارن جهاز جور می کنن که با اولین خواستگار مورد علاقشون شوهرم بدن
ازدواج اجباری بدتر از دانشکاه اجباری یه عمر باید بسوزم و بسازم
اگه خواستن به ازدواج اجبارت کنن توروخدا برو به یه بزرگتری ک ازشون حساب میبرع پناه ببر و عمرتو مثل من تو حسرت نگذرون
اگه عقل الانم رو اونموقع داشتم حاضر بودم به اورژانس اجتماعی زنگ بزنم فقط بیان و نزارن به زور شوهرم بدن اونم به کسی ک ازش متنفرم
عمر و جوونیم رفت ولی همچنان منتظر تاوان دادن خانوادمم
بزرگتراشونم از خودشون بدترن
باورت نمیشه فرستاده بودنم شهر غریب بعد تلفنامو جواب نمی دادن انقد جوابمو ندادم زنگ زدم بابا بزرگم که مثلا این خیر سرش بزرگی کنه برام
و شاید باورت نشه عین حرفای اونارو تحویلم داد چون مامان بررگ بابابزرگ من همیشه دخترشون براشون عزیز تر از همه بوده و مامانمم مغزشونو همیشه شسته خداروشکر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
