اینجا یچیزیش خوبه اونم اینکه کسی به ناراحتی کسی اهمیت نمیده واقعیت رو میگه پس بگین گناه منه
من چند روز پیش اینجا هم تاپیک زدم خونه تنها بودم بعد داداشم و زن داداشش اومدن پاشدم غذا گرم کنم گفتن ما خوابمون میاد به زن داداشم گفتم اوکی ولی فلانی منم گشنمه منتظر شما بودم بیاین با هم بخوریم موقع پاشدن منم صدا کن بیام با هم بخوریم بعد رفتن خوابیدن و من به سرو صداشون رفتم دیدم زن داداشم اندازه دو نفرشون غذا گرم کردع و لواش گذاشته و دارن میخورن خیلی ناراحت شدم پریود و گشنه هم بودم حقیقتا اگه دهن باز میکردم که پس من چی بغضم میترکید چیزی نگفتم بدون حرفی رفتم از یخچال برداشتم گرم کردم آوردم اتاق بعد اون الان حرف بزرگ شده که زن داداشم میگفته به داداشم دیدی خواهرت اصلا مهربونی نکرد و هیچی نگفتتتتتت
بعد چند روز پیش هم داداشم دلش برا زنش تنگ شده بود نصفه شب رفته بود اونو از شهر دیگه برداشته بود آورده بود خونمون بعد صبح زود زن داداشم با عصبانیت پاشده بود که من زهر ترک شدم نصفه شبی و خدا شاهده از ۸تا۱۱/۵ که رفتم پیششون یه سر داشت با مامانم سر اون بدبخت داد میکشیدن من رفتم گفتم خو دلش برات تنگ شده بود اومده بود شما دوتا چرا اینجوری میکنید آخه با خنده گفتم اصلا با حرف بد هم نگفتم خداشاهده بعد اونم گفت که نههه من دوست داشتن داداشتو نمیخوام اصلا منم گفتم اوکی نخواه قهوه آوردم اتاقم وای یه چیز بزرگ شدههه اصلا نگم براتون
الان اینا رو داداشم گفت حقیقتا منم برگشتم گفتم که اون روز چقدر ناراحت شدم منو صدا نزد برا ناهار
یا روز قبلش بچه ها خونه ما بود من از اتاقم رفتم بهش سلام بدم کلا روشو اونور گرفته بود سلام اینا میداد من رفتم گفتم که بیا دست بدیم باهم بعدش برگشت سمتم.
هر چی خوراکی هست مال اونه بعد من اگه چیزی برا خودم بخرم با پووول خودم با پول تو جیبی خودم باید دوتا بخرم اون چیزی نمیگه هاا قبل اون مامانم خودشو میندازه وسط چند روز پیش گیره خریدم برا خودم بعد تو خونه دعوا بزرگ شده بود که تو فقط خودتو میخوای برا خودت میخری یدونه هم برا اون میخریدی روز بعدش رفت سه تا گیره و کش و نمیدونم از هر کدوم چند تا خرید مامانم اومد تأکید هم که یه کور تو رفتم خریدم
الآنم عصبی شده سرم میگه چرا خودتو نمیکشی همه از تو بدشون میاد تو خواهر شوهر نیستی فتنه ای نمیدونم فحش های جنسی میده.
توروخدا تقصیر منه؟نشستم وسط حموم دارم گریه میکنم بعد میدونین جالبیش کجاست مامانم اونقدررررر پشت عروسمون و مامانش حرف میزنهههه تا دلتون بخواد همش منم میگم مامان اشکال ندارد مامان فلانه و... چند روز پیش هم در آورده بودن که نازنین از قصد میره برا خودش لباس های خوب میخره بعد موقع خرید لباس برا زن داداشم باهاش نمیره که زشت هاشو بخره و جالبیش اینجاس اینو مامانم میگه درحالیکه خودش شاهده من نه خیلی وقته برا خودم لباس میخرم نه پولشو دارم نه وقتشو:(