2777
2789
عنوان

دلم میخواد برم خالم رو جرررررر بدم از وسط

| مشاهده متن کامل بحث + 1827 بازدید | 80 پست
یبار سر منم اومده همچین موردی عموم اینا گیر دادن باید بیان خونه ما شام شوهرمم اصلا و ابدا نرفت که نر ...

آخه ما میدونیم شوهرش اصلا از رفت و آمد خوشش نمیاد ماهم نمی‌ریم خودمون رو سبک کنیم ، دیگه آذم خواهرش سرطان میگیره یه سر بهش میزنه، که توقع داره ما الان بریم خونشون

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من از دست تنهایی و خستگی عصبی شدم ، موهای بدنم رو نمیتونم شیو کنم خواب ندارم دخترم شبا ساعت ۳ می‌خوا ...

آخه عزیز من همچین جنجالی تعریف میکنی انگاری چی شده

خب از خواب بیدارتون کرده همین 

اذیت شدی ولی این همه اعصاب خوردی نداره 

میموندی خونه مامانت چند روز استراحت میکردی

نهایت بدون اینکه به بابات بگی تلفن رو از پریز می کشیدی که با زنگ زدن بیدارتون نکنه 

حالم از دلار بهم میخوره، از ریال بیشتر...گور پدر این زندگی، گور پدر هرکی که به ما ظلم کرد...تاوان بدهند یا ندهند چه فرقی به حال ما میکند؟؟؟ما خواهیم مُرد و همه آرزوهایمان را به گور خواهیم برد...اما خدایا یادت باشد ما تو را ندیدیم اما پرستیدیم، تو ما را دیدی اما انگار شتر دیدی ندیدی...ما را در این زندگی نکبت بار میان این لاشخورها و کفتارها و کرکس ها تنها رها کردی...ما فقط یکبار فرصت زندگی داشتیم که نشد، جبران نمی شود، تمام شد...یارب حساب نیست نگو بندگی نکرد، این بنده زنده بود ولی زندگی نکرد... (مجید کریمیان)

بلاکش کنین خب.من دوتا بچه یکساله و ی نوزاد داشتم شوعرم یکماه سرکار یک هفته خونه بود.خودم بجوری سر می ...

عزیزم بابام سکته مغزی کرده به سختی راه می‌ره ماهم شهر دیگه اینم نمیتونن بیان، زنگ نمیزنه تلفن خونه ، بابامم گیر داده تلفن خونه رو نکشید چی بگیم دیگه ، فقط دارم قهوه میخورم بتونم تا ۳ نصف شب سر پا باشم

براچی بریم ؟؟ عروسی من نیامد ، زایمان کردم نیامد ، داداشم رفت تو کما نیامد ، بابام سکته کرد نیامد ما ...

خب همون اولین بار که زنگ زد همینجوری بهش میگفتین دیگه هم جوابشونمیدادین 

براچی بریم ؟؟ عروسی من نیامد ، زایمان کردم نیامد ، داداشم رفت تو کما نیامد ، بابام سکته کرد نیامد ما ...

خب مادرتون قاطع دعوتشوردمیکرد یاخودتون گوشی رو میگرفتید محترمانه میگفتید میخواییم بخوابیم شرایط جایی رفتن هم نداریم وخودتون محترمانه رد میکردید تویه فرصت مناسب هم مادرتون به روش بیاره که رفت وآمد ندارید پس دعوت الانش بی دلیل ونابجاست

آخه عزیز من همچین جنجالی تعریف میکنی انگاری چی شدهخب از خواب بیدارتون کرده همین اذیت شدی ولی این همه ...

عزیزم من از همین بی خوابی بخدا به مامانم پناه بردم چون دخترم خیلی خوابش کمه گفتم اونجا مامانم نگهش میداره من یه خورده بخوابم ، بعد کلی کار داشتم باید حتما دکتر میرفتم دوباره برگشتم خونه خودم خسته تر و عصبی تر ، بابام تخت هیچ عنوان نمیزاره تلفن رو بکشیم انگار خونشون سازمان انرژی اتمی

خدا بهت کمک کنه

خاله ت خیلی گناه داره ولی کسی ک ام اس داره 

بعضی محیط ها براش سمه

دیدن مریض اصلا نباید انتظار داشته باشی 

حتی توی جمع شادی هم ممکنه دلش بگیره و مریضش عود کنه 

می‌دونم شرایطت سخته اما هیچ وقت یه آدمی که مریضی بدی داره یا شرایط بدی داره رو قضاوت نکن ... 


خب مادرتون قاطع دعوتشوردمیکرد یاخودتون گوشی رو میگرفتید محترمانه میگفتید میخواییم بخوابیم شرایط جایی ...

به جون دخترم هر یک ربع یه بار زنگ میزد می‌گفت نه باید بیاد ، هنوز صدای تلفن خونه مامانم تو گوشمه ، به شوهرم گفتم فقط برام بلیط بگیر قربونت خونه خودمون

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز