بچه ها من بچه کوچیک دارم تو تاپیک های قبلیم گفتم چقدر اذیتم می‌کنه و دست تنهام تو شهر غریب الان دو روزه اومدم خونه مامانم گفتم یه خورده است استراحت کنم خالم ۷ صبح زنگ میزنم خونه مامانم سر ظهر زنگ میزنم ، دیشب دخترم بخدا ۴ صبح خوابید این خالمم ۷ صبح رنگ زد بیدارمون کرد بخدا خونه خودم می موندم بهتر بود ، این خالم ام اس داره مامانم میگه گناه داره مریضه آخه ام اس داره درسته ولی عقلش رو که از دست نداده ، منم دارم وسایل هامو جمع میکنم برم خونه خودم از بی خوابی سر درد گرفتم خیر سرم گفتم دو روز مامانم کمکم کنه ی خورده بخوابم ، لعنت بهت زنیکه تهی مغز
تلفن رو از پریز بکشین،گوشی ها هم سایلنت
فک نکنم سخت باشه
دخترس صفراش بالا هست سعی کن سرکنگبین با عرق کاسنی با آب خنک بخور البته اگر شیر خودتو میدی اگر نمیدی که ترنجبین تو شیرش بریز بده به خوردش
شاید کار داشته که زنگ زده، شما به جایی بخواب که صدای تلفن خونه نیاد، یا بیدار شدی باز سرتون بزار بگیر بخواب. این دور از ادب که درباره ی خاله ت اینجوری حرف میزنی
شما مادری دیگه باید به بیخوابی عادت کرده باشی، نهایتا سر ظهر دوباره سرتو‌میزاری و میخوابی
در مورد ام اس خالتون باید بگم به کبدش ربط داره بهش بگو کفلمه سیاهدونه بگیره بخوره خوبه براش
نه کاری نداره اصلا زنیکه عقب افتاده عوضی زنگ میزنه چرت و پرت میگه کاره هر روزشه، خونه بابام ی اتاق داره که داداشم میخوابه ما هم تو سالن بودیم ، چطوری سرمو بزارم وقتی بچم بلند شده داره بازی می‌کنه ، شما جای من نیستی من ۴ صبح بچم خوابید اگه زنگ نمی‌زد حداقل تا ۱۱ می‌خوابیدم ، ببین به پناه آورده بودم به خانوادم که کمکم بچم رو نگه دارن من شهر غریبم حتی شوهرمم یک ثانیه بچم رو نگه نمی‌داره از بی خوابی دارم از پا درمیام ، بازم بهش فحش میدم کمش نباشه دهن گشاده کثافت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
