دیشب ایه ۸۱ ۸۲ سوره یونس که واسه سحر و جادو هست رو دو سه بار خوندم بعد نصف شب خواب دیدم....ازین مارای کوچیک ابی که خیلی باریک و درازن رو دیدین؟خواب دیدم یکی ازونا تو خونست ینی تو خواب تز ترس داشتممیمردم نمیدونمچی دستم بود میدوییدم دنبالش هی میرفت تو اشپز خونه میومد تو هال منم دنبالش بعد هی بزرگو بزرگتر میشد تا جایی ک بدنش شد اندازه تنه یه درخت در این حد بزرگگگ بعد دیگه وحشی شده بود خودشو میزد به درد و دیوار یهو دیدم رفت تو راه پله خودشو محکم زد به دیوار راه پله سرش له شد بعد ماره رفت پایین خود به خود دمش کمده شد و مرد خیلی خیلی برام عجیبه بعد رفتم تو کوچه چند نفرو خبر کردم اومدن برا اونا انگار همه چی عادی بود بعد اینماره انقدر بزرگبود تنه تنه اش خیلی خیلی قطور بود گذاشتنش تو پتو بردنش...ب نظرتون این خوابه با تین ایه ای ک خوندم ربط دارن با هم؟
دیگه وقت غیر فعال کردن مکانیسم ماشه و فعال کردن مکانیسم خشخاش تریاک و شیره و چایی شیرین هست🤍🪐
برو گوگل بزن وبلاگ دایی ابراهیم بعدداخل یک پست مرتبط،سوالتوبپرس ایشون تخصصش این چیزاست
خدا ما را هدایت می کند خدا بر امر خود غالب است خدا امر خود را به انجام می رساند خدا نور خود را کامل می کند دست خدا بالاتر از همه دست هاست خدا تنها قدرت کل هستی است رب من خداست مالک و صاحب اختیار من خداست
دستورت رو از ایت الله جاودان گرفتی؟چون ایشون هم همچین دستوری دارن برای باطل کردن سحر و جادو
نه تو گوگل تو تبلیعات دیدم نوشته ایه برای دفع سحر و جادو من همینجوری دوبار خوندمو خوابیدم دم صبح خواب دیدم...خیلی عجیب بود من خیلی وقت بود خواب نمیدیدم خوابممیدیدم همیشه مکان خوابم خونه ای بود ک تو بچگی توش زندگی میکردم اما الان مکان خوابم همین خونه ایه ک الان داخلشیم
دیگه وقت غیر فعال کردن مکانیسم ماشه و فعال کردن مکانیسم خشخاش تریاک و شیره و چایی شیرین هست🤍🪐