من دوساله ازدواج کردم همسرم کاملا معمولی از همه نظر
یه پسر خاله ای داشتم ک همه جوره دوسم داشت و خاستگاری اومد ولی ارتباط و دوستی نداشتیم چون شغل نداشت ردش کردم چون خانوادم گفتن اله و بله و با شوهرم ازدواج کردم
تحت تاثیر حرف خانواده و ...
الان اون پسر خاله پیشرفت کرده شغل خوب و... و من دارم هر روز خودمو سرزنش مبکنم ک چرا ردش کردم چرا
با اون خوشبخت تر میشدم میبینمش حالم بد میشه
نمیدونم چ مرگمه و بقیه خاله ها هم غیر مستقیم دارن میگن اشتباه کردی اون بهتر بود مث خره داره همه وجودمو میخوره
چیکار کنم😔