خانما من حمله عصبی بهم دست داد.یعنی طوری شدم به پدر مادر حرف زدم.انقدر که گزاشتنم توو فشار
انقدر بهم بکن نکن کردن انقدر خواستن انوطور که میخوان رفتار کنم.
خدا نگزره از پدر مادرایی که بچه میارن اینطور میکنن.خونه ی پدریم شده جهنم برام.خیلی غریبو بی کسم.هیچکسو ندارم پناه اوردم به اینجا
کاش دلشو میداشتم خودمومیکشتم