شوهر من از اولم قهر میکرد
باباشم همینجوریه، با اینکه سنش زیاده با بقیه قهر میکنه
پس طبیعتا وقتی با هر بحث و ناراحتی قهر میکنه چیزی به اسم ناز کشیدن نداریم
از نظرش من حق ناراحتی ندارم، اگرم ناراحت بشم براش مهم نیست، میگه چیکار کنم
بلند شدیم اومدیم سفر، دیشب ۵ دیقه نشستم گوشی گرفتم دستم، در حالی که غذا رو گذاشتم گرم بشه، همینکه گوشیو گرفتم دستم میگه پاشو غذا بیار، گفتم باشه، یه دقیقه بعدش بلند شده رفته میگه نون کجاست، گفتم اونجاست، دوباره میگه پاشو شام بیار، گفتم الان، بلند شدم رفتم قابلمه رو بیارم دیدم این اقا قابلمه رو خاموش کرده اصلا نگاه نکرده زیر غذا پر ابه😐 اعصابم خورد شد میگم فقط بهت سپردم ببینی اگه غذا داغ شده خاموشش کنی، همینم نتونستی بکنی بعد نمیذاری من ۵ دقیقه بشینم، میگه تو به من نگفتی آبشو نگاه کنم😐😐😐
خلاصه غدا رو اوردم انقدر اعصابم خورد بود گفتم بخور گشنته، میگه تو نمیخوری، گفتم اعصاب ادمو خورد میکنی و یکم غر زدم
خلاصه به اقا برخورد، دیشب فورا رفت زیر پتو گفت میخام بخابم، باز من رفتم پیشش گفتم بیا اشتی کنیم، گفت باشه، باز صبح بیدار شده واسه من اخم کرده باهام حرف نمیزنه!
منم هیچی نگفتم و صبحونه که خوردیم اومده میگه نمیخای بریم بیرون، گفتم با این قیافت نمیام، اونم قاطی کرد و داد و بیداد، رفت طبقه بالا دیگه پایین نیومد
گرفتیم کپیدیم توی خونه
ناهارم نداریم