تو یه پاساژ فروشنده ام اونم ارایشگره و دوستاش با رئیسم صمیمی هستن و آشنایی داریم از قبل
یک هفته اس باهم صحبت میکنیم و طبق گفته هاش واسه اکسش پول گذاشت ماشین خرید و گوشی ۲۰۰ میلیونی خرید و اینا
بعد پریشب راجب رابطه جنسی و اینا حرف زد و من گفتم که اهلش نیستم و گفت درکت میکنم عزیزم مجبور نیستی و این حرفا
چند روز پیش هم میگفت پاسپورت بگیر برات بلیط میخرم بریم چند روز مسافرت ترکیه قبول نکردم
دیشب گفت میخوام برات کادو بگیرم چی دوست داری من گفتم من به شکلاتم راضیم و قوربون صدقم رفت بعد گفت صبر داری درحد دو هفته گفتم اره چطور پرسید گوشیت چیه و اینا بعد گفتم ایفون x گفتم گوشی نخریاااا گفت شما به این چیزاش فک نکن و بعد نوشت فلانی نارنجی یا سیلور فک کنم میخواد ایفون ۱۷ بگیره منم نوشتم چرا بعد خوابم برد حالا دیدم نوشته خوشم نمیاد سوالمو با سوال جواب بدی