چند وقت پیش پدرم را برده بودم بیمارستان
و قرار شد پدرم عمل کنه
من گفتم پیشش می مونم
سرپرستار پرسید پسر نداره؟؟؟
گفتم نه
باز یک مسئول دیگه اومد پرسید پسر نداره
گفتم نه
به من گفتند امشب کاری نداری برو خونه فردا صبح بیا
شب به پدرم زنگ زدم حالش را بپرسم
از اونور تلفن شنیدم دارن ازش می پرسن پسر نداری؟؟
آخر شب پدرم زنگ زد
ترسیده بود
گفت بیا من را از اینحا ببر
خلاصه پدرم را بردم یک بیمارستان دیگه
و قبل از عمل ازم خواستن فرم پر کنم
دکتر جراح قبل از عمل با من صحبت کرد و شرایط راگفت
ازم امضا گرفت
بعد گفت برادری کسی نداری
گفتم نه
شاید من از مردم بیسواد و جاهل برام عجیب نباشه
ولی خیلی از کادر درمان تعجب می کنم
به جای روحیه دادن به من گیرشون این بود بابام پسر داره یا نه؟؟
و جالبه دایی من پسر داشت
روح دایی نازنینم شاد
متاسفانه حتی دیر به بیمارستان رسید
با اینکه پسرش کنارش بود