ببینید
من شش ساله با نامزدمم
و این دو سه ماه اخیر یهو خیلی با رفیقاش میره و میاد
تقریبا یه ماه چهل روز پیش من بهش میگفتم میخوام ببینمت بیام پیشت؟!
ده روز کنسل کرد
دلیل؟!
کل این ده روز سرما خورده بود
بعد میگفت یه دیقه خوبم یه دیقه نفس کم میارم میترسم وقتی خوبم بگم بیایی بعد حالم بد شه ولی پیش دوست و فامیل بود همش
یه روز گفت دوستم دستش شکسته میرم عیادت
یه روز گفت میرم پیش دوستم(من فهمیدم رفتن کافه ای رستورانی چیزی ولی گفت کاری بود)
یه روز گفت خسته شدم از خونه موندن زنگ میزنم اون رفیقم مه ماشین داره بیاد دنبالم بریم بیرون
بعد از اونجا رفته بود محل کار سابقش پیش دوستش
نه یه روز بهم گفتم رستورانم(محل کارش)اخرشب گفت نه با فامیل رستوران بودیم😐
شاید باورتون نشه ولی باز با رفیقاش رفت بیرون
یعنی این ده روز داشتم روانی میشدم
که چرا اینطوری میکنه؟(قبلش اینطوری نبود)
اگه مریضه نمیاد منو ببینه چرا با بقیه بیرونه
بعدم اومد گفت ما میخوایی بریم مسافرت با فامیلامون قبلش بیا ببینمت
بعد من واقعا رد دادم،واقعا قاطی کردم
گوشیو برداشتم با داد میگفتم هرغلطی دوست داری بکن انقد عصبی بودم نفسم بالا نمیومد وسطش هی هق هق گریه روانی شده بودم
برو مسافرت برو با دوستات بیرون بخاطر اون ک.کشا من بپیچون اصلا
دیگه نمیام ببینمتو از این حرفا
بعد از اون قضیه یه هفته گذشت باز از من خواست برم ببینمش بعد یهو گفت نه کنسله مهمونی داریم با فامیلامون😐داشتم روانی میشدم باز
بابا اون فامیلای تخ.... برام مهم نیست،من الویتمممم
من نمیخواستم از اونا بگذرها
نه،همش سرکار بود هیچجا نمیرفت یه تایمایی افسرده میشد
من ناراحت نبودم با بقیه بره بیرون بهش خوش بگذره
اینکه منو کنسل کنه روانیم میکرد،نمیخواستم بین منو اونا بره پیش اونا
ولی میفهمیدم نمیتونه ده بیست نفرو مجبور کنه یه روز دیگه برن بیرون ولی منو میتونست
بعد بهم گفت خب تو صبح بیا،گفتم نه من خوشم نمیاد با عجله بیام با عجله برگردم
دوباره دیروز امتحان داشت صبح ساعت هفت باید اونجا میبود،به من گفت باهاش برم امتحانش تموم شد بریم بیرون منم گفتم باشه
ولی روز قبل از ظهر تا اخرشب با رفیقاش رفت باغ😐🥲
و خب معلومه نمیتونه چهار پنج ساعت یخوابه منم ببینه دوباااااره کنسل شددددددد بخاطر بقیهههههه
یعنی نمیتونم دیگه
شاید بگی خب قرار باتورو میشه عقبو جلو کرد ولی با بقیه رو نه
ولی بازم تو کت من نمیره
من دیروز پریود شدم تا سه روز هیچجا نمیرم وقتی پریودم خونریزیم زیاده درد دارم
به من میگه تا هفت بخوابه بعدش حاضرشو بریم بیرون😐😐
این خودخواهی نیست؟فکر میکنم هروقت نرجا اون خواست من باید بگم چشم؟
من هرگز چنین کاری نمیکنم
ولی الان دارم از حرص و ناراحتی میمیرم🥲
واقعا عصبیم:(
شما بودین چیکارمیکردین؟