شام شوهرم کباب گرفته داشتیم میخوردیم یعنی داشتیم شروع میکردیم دعوامون شد بدجور سر یه موضوعی. بعد من اومدم تو اتاق کلی گریه کردم اونم صدای گریه منو میشنید فقط به خوردن ادامه میده
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود
آره طبیعیه هه اینجوری فقط تو اینیستا شوهرا ناز میکشن
واسه چند لحظه آرامش اومدم اینجا و در نتیجه حوصله بحث ندارم .شما درست میگی تمام ! اگه امضام رو خوندی و دوباره ریپلای زدی یعنی مشکل داری خودتو ب دکتر نشون بده